به گزارش سینماپرس، یک برنامه زنده با حضور چند بازیگر و بیان خاطرات، پخش چند آهنگ شاد ترجیحا از محسن چاوشی، پخش یک فیلم سینمایی کمدی و پخش کمدیهای کلاسیک. درست حدس زدید؛ اینها کنداکتور ثابت روزهای عید تلویزیون است. اوج خلاقیت مدیران شبکه این است که ترتیب پخش این مدل برنامهها را به هم بزنند یا حداقل کمدیهای تکراری لورل هاردی و باستر کیتون را کمتر پخش کنند. مناسبتهای مذهبی و غیرمذهبی هر سال در تقویم گنجانده شده است، ولی انگار رفتار مدیران رسانه ملی شبیه کسانی است که غافلگیر میشوند. شب دوشنبه که شب عید قربان بود، پای تلویزیون نشستیم. شبکه سه والیبال ایران و روسیه پخش میکرد و شبکه ورزش فوتبال زنده و شبکه نمایش هم فیلم سینمایی «زن بدلی». شبکههای دیگر برنامههای ثابت خودشان را داشتند و میانبرنامههایی با موضوع عید قربان پخش میکردند. روز عید هم که بازیگران سریال تلخ و سیاه «بوی باران» به شبکه یک آمدند و دو فوتبالیست پرسپولیس و استقلال هم کلکلهای همیشگیشان را روی آنتن آوردند. تمام آنچه تلویزیون در روز عید بزرگش داشت، همینها بود.
ظرفیتها
منطقی است که وقتی انتقادی به فرد یا مجموعهای میشود، داشتههای آن فرد یا مجموعه هم با انصاف و دقیق رصد و بررسی شود. تلویزیون برای اعیاد مذهبی خود چه ابزارهایی دارد. فیلم سینمایی، سریال، ویژهبرنامه، موسیقی و گفتوگوهای تصویری، داشتههای تلویزیون برای پرکردن کنداکتور هستند. ابزار ظاهرا ثابت است. شاید بتوان از تلفیق اینها هم به یک شکل تازه رسید، اما در همین ابزارها هم خلاقیت گم شده است. جستوجو در آرشیو صداوسیما و یافتن آثار نمایشی مرتبط و طبقهبندی شده نباید کار سختی باشد. خاصه وقتی میدانیم تعداد نیروهای این سازمان چند هزار نفر است. نکته بعدی این است که مدیران سازمان صادقانه از چه زمانی به فکر پوشش برنامههای عید میافتند؟ مگر تقویم هرساله ثابت نیست؟ یک برنامهریزی دقیق و منظم برای اعیاد مذهبی کار سختی است؟ تهیه فهرست سریالها و فیلمهای سینمایی طنز که بیارتباط هم نباشند دشوار نیست و شدنی است. ساخت و پخش ویژهبرنامههای غیرکلیشهای و غیرتکراری پیشنهاد ساده و مناسبی است. اگر بهانه مدیران این باشد که در سال اخیر بودجهمان دچار تغییراتی شده است، باید پاسخ داد که عزیزان دل، آن زمان هم که بودجه خوب بود و درآمدهای تبلیغات هم بیشتر از حالا بود، برنامهتان در اعیاد را دیده بودیم. تغییرات زیادی با امسال نکرده است. مشکل اصلی بودجه نیست. نبود خلاقیت، حوصله و احترام به مخاطب مثلثی است که میتواند صدها سال دیگر نیز همین شرایط را برای اعیاد مذهبی ایجاد کند. استفاده درست از ظرفیتها، هنر مدیریت است و انداختن بار به دوش نبود بودجه و وقت کم، دیگر برای مخاطبان قابلقبول نیست.
عید نوروز، ماه رمضان و دیگران
یکی از بهترین نمونهها برای دوران همراه با برنامهریزی، عید نوروز و ماه مبارک رمضان است. سریالهای مناسبتی، برنامههای مناسبتی و ایجاد حال و هوای عید یا ماه رمضان نشان میدهد اگر مدیران صداوسیما بخواهند، میتوانند با برنامه و مسلط عمل کنند، اما انگار حتما باید آن مناسبت طولانی باشد. انگار دستشان به کم نمیرود و کسر شأن است که بخواهند برای یک روز همت خود را به کار گیرند. توصیه میشود برای اعیاد مذهبی هم از ابتدای سال برنامهریزی کنند و همین نگاه بلندمدت را داشته باشند. یک بار امتحان کنند و اگر نتیجه نداد، همان شیوه سابق را پیش بگیرند.
ترس از جایگاه یا خلأ خلاقیت
نقدها به برنامهسازی در اعیاد مذهبی را گفتیم. اما نباید از این نکته غافل شویم که این مناسبتها حساسیتهای زیادی همراه خودش دارد. همین حساسیتها شاید یک مدیر محتاط را وادار میکند تا از شیوههای امتحانشده اسلاف خود پیروی کند و دست به نوآوری نزند. تجربه تغییر مدیر شبکه پنج در سال جاری هم نشان داد همان راههای قدیمی در حفظ صندلی تاثیر بسزایی دارد. با توجه به طیف متنوع و گسترده مخاطبان، احتیاط و مراقبت از فضای رسانهای کشور در اولویت مدیران سازمان است. در باور برخی مسئولان، اندکی خلاقیت برابر است با لرزیدن جایگاه و پاسخگویی به مدیران بالادستی و بخشی از مردم. پس بهتر آن است که دنبال دردسر نگردند و ریسک تغییر را به جان خود نخرند و بگذرند از تزریق هوای تازه در شبکهها. تجربه چهار دهه برنامهسازی در تلویزیون نشان میدهد هرگاه اندکی خلاقیت با ذرهای شجاعت همراه شده است، نتیجهاش برنامههایی چون: «صبح جمعه با شما»، «دیدنیها»، «مسابقه هفته»، «کولهپشتی»، «نود»، «خندوانه» و... شده است. این درست که ممکن است حاشیههایی هم ایجاد شود که حتما میشود، اما کسی نیست که نداند دیکته ننوشته غلط ندارد و باید نوشت و غلط داشت و به قول سعدی علیهالرحمه: «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل».
پیشنهادها
با دوستان زیادی درباره برنامهسازی در مناسبتهای مذهبی در این سالها صحبت کردیم. از اکثر دوستان سوال کردم که شما اگر مدیر شبکه بودید، چه برنامههایی برای اعیاد مذهبی میساختید؟ بهجز جوابهای همراه با طنز به جواب جدی و ثابتی رسیدم. اکثریت به اتفاق دوستان برنامههایشان ثابت بود و چیزی شبیه به آنچه پخش میشود، اما متفاوت در اجرا. مثلا همه آنها موافق پخش فیلم سینمایی بودند، اما در مصادیق تفاوت داشتند یا اینکه همه آنها با پخش برنامههای طنز مشکلی نداشتند، اما در شکل و اجرا فرق داشتند. این یعنی منتقدان وضعیت فعلی هم قائل به زیرورو شدن کنداکتورهای کنونی نیستند، اما در شکل اجرا اختلافاتی وجود دارد. بیاییم فرض کنیم که احتمالا مدیران صداوسیما این گزارش را میخوانند و قرار است برای عید غدیر (هرچند دیر) برنامهریزی کنند. از همین عید غدیر میتوان اصلاحات را اعمال کرد.
بسته پیشنهادی به کمدیهای کلاسیک استراحت داد. عوامل سریالهای ناموفق را نادیده گرفت. به مهران رجبی و مجید اخشابی اجازه داد که از تعطیلاتشان استفاده کنند و به سفر بروند و تلویزیون را رها کنند. فیلمهای سینمایی فاخر و جذاب را از آرشیو درآورد و بدون تغییرات اساسی و ساختاری آنها را پخش کرد. در آرشیو بزرگ موسیقی صداوسیما جستوجو کرد و قطعات شاد و فخیم را بیرون آورده و خاک آنها را گرفت و پخش کرد. دوباره میتوان سراغ تئاترهای کمدی رفت و باوقارهایشان را روی آنتن برد. بخشهای جذاب پشت صحنه و سریالهای طنز را تدوین کرد و در میانبرنامهها و در زمان کوتاهی پخش کرد. گفتوگوهای زنده تصویری تازهای با چهرههایی که کمتر به تلویزیون آمدهاند یا اصلا نیامدهاند تدارک دید و پای حاشیههای احتمالیاش هم ایستاد. برای عید غدیر از بسته پیشنهادی «فرهیختگان» استفاده کنید و اگر نتیجه بدی دیدید، حتما خبر بدهید.
فرصتهایی که از دست میروند
در رسانههای جهان، مناسبتهایی مانند عید یا سالگردها محلی است برای دادن اطلاعات یا تهنشین کردن اعتقاداتی در ذهن مخاطبان. از این مناسبتها با هدف استفاده میشود و مجالی است برای افزایش آگاهی یا باور مردمان به آن حقایق. ما از فرصتهای اینچنینی چگونه استفاده میکنیم؟ چقدر از ظرفیت عید قربان برای بیان مظلومیت برخی حجاج در سالهای اخیر استفاده شده است؟ چقدر از ظرفیت عید قربان برای احقاق حق شهدای منا بدون تلخ کردن کام مردم استفاده شده است؟ چه میزان به نسلهای تازه درباره حضرت ابراهیم، روز عرفه و جایگاه ایمان در زندگی فردی، اطلاعات نو و دستاول داده میشود؟ انگار ارادهای است که نمیخواهد از این فرصتها استفاده شود. علم و تجربه نشان دادهاند که در شادیها احتمال یادگیری به مراتب بیشتر از زمانها و شرایط دیگر است. اعیاد مذهبی در تلویزیون نیازمند نگاههای تازه و جسور است. جوانهایی که به هر دلیل وارد این سازمان میشوند اگر بخواهند روشهای قدیمیها را ادامه بدهند، همان بهتر که اصلا نیایند، زیرا مدیران بازنشسته بهتر از کم و کیف آن راهها خبر داشتند و اصلا نیازی به تغییر نبود. کار سختی نیست؛ کمی خلاق بودن و ایستادن پای تفکرات تازه. اگر یک مدیر حتی به قیمت تغییرش چنین رویکردی داشته باشد باز هم ارزشمند بوده و در اذهان مردم ماندنی است. تکرار مجدد همان چیزهایی که سالها قبل پخش شده است، از هر انسانی برمیآید و نیازی به تخصص نیست. برای متفاوت بودن باید درد کشید و تحمل کرد، وگرنه «همان همیشگی» در دکان همه یافت میشود و متاع نایابی نیست.
*فرهیختگان
ارسال نظر